17ماهگی عزیزای زندگیم
هدیه های خدا عاشقتونممممممم بسیااااارررررررررررررر امروز 17ماهه شدین وخداروشکرمیکنم هنوزبهمنه و وروجک های من خونه تکونی وشروع کردن.قربونشون برم میدونن مادرجون دست تنهاست ازخونه مادرجون هم شروع کردن داداشی بیا کمک تنهایی سخته حالایکی بره کمک آقا داداش وایی جدیدا خیلی با هم دعوا میکنین .امیرحسین هم مدام موهای خواهرش ومیکشه این هم بعد دعوا البته بابایی داداشی رو برد توی پارکینگ تا ماهم آماده شیم بریم خونه بابابزرگ انگاری آوا خانم قصد رفتن نداره ومیخواد یه چرتی بزنه.هنوزهم شصت میخوره خانمی ...
نویسنده :
مامی فرشته ها
12:30